مهرمادری 1392/5/3 10:17 نویسنده : رسول مهمانی قره بلاغ 208 بازدید اشتراک گذاری در صفحه یک از شماره ۳۱۲ خبرنامهی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، حکایتی پندآموز از رخدادی عجیب درج شده که حتا اگر اغراقآمیز و نامحتمل هم باشد، حاوی پیام و زنهار ارزشمندی به آدمیان است.ماجرا از این قرار بود که یکی از شهروندان ژاپنی پس از دیدن میخی که بر بدن یک مارمولک فرورفته سخت حیرتزده و ناراحت میشود. او بعد از آنکه تصمیم به تخریب دیوار قدیمی منزل و بازسازی آن کرده بود، این مارمولک دردمند را بر سینهی دیوار میبیند و بسیار حیرت میکند! چرا که چندین سال از زدن آن میخ به دیوار میگذشت و در تمام این زمان طولانی، جاندار بیگناه نهتنها این درد را تحمل کرده بود، بلکه همچنان زنده مانده و مرگ را به چالش کشیده بود! امّا چگونه؟! مگر میشود مارمولکی که حرکت نمیکند و اسیر شده است، بتواند غذای مورد نیازش را برای همه این سالها تأمین سازد. آن ژاپنی نیز، کارش را تعطیل کرده و غرق در حیرت به مشاهدهی مارمولک و کشف راز ماندگاری و بقایش میپردازد که ناگهان صحنهی شگفتانگیز دیگری را میبیند! او مارمولک دیگری را مشاهده میکند که با دهانی پر از غذا به مارمولک اسیر نزدیک شده و بدینترتیب او را تغذیه میکرده است!آن مرد با خود میگوید: «اگر موجود به این کوچکی میتواند عشق به این بزرگی را با خود حمل کرده و بپروراند و سالها، ایثارگرانه عشقش را نثار یک همنوع کند، ما انسانها از چه ظرفیت بزرگی برای مهرورزی و نیکوخصالی برخوردار هستیم و تا چه حد میتوانیم عاشق باشیم». پسندها (0) پسندیدم شما اولین مشوق باشید! مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی نوروزبايرامي روانشناسي نقاشي كودكان تبريك عيد غدير خم فزرند چندم خانواده؟